وحیات در صدق است واستراحت درصدق است.صاحب صدق کم زحمت وراحت است. اگرکسی بخواهد فردا دروغ بگویداز سر شب تاصبح اقلا خود را بسازدو تمرین کند کهاین جور خواهم گفتوآن جور خواهم گفت. آخر سر هم صبح.گیج خواهد شدو راستش را خواهد گفت.مگرمی تواند؟محال است.
دروغ اساسا خود چیزی نیست که واقعیت داشته باشدچه رسد به تهیه کردن آن.دروغ چیزی را می گویندکه واقعیت ندارد.آیا چنین نیست؟چیزی که واقعیت ندارد پیش بینی کردنش چگونه است؟چنین چیزی دیگر اصلا واقعیت ندارد.لذا چیز موهومی است.وقت صرف آن نکن که بفهمی دروغ چیست.نمی توانی هیچ کس نمیتواند بفهمد که آن چیست.زیراوجودو شیئیتی نداردکه کسی آن را بشناسدوپیدایش کند.
در تعریف دروغ گفتند که چیزی است که واقعیت ندارد.پرسید:آیا واقعیت ندارد؟گفتند نه.دوباره پرسید.دوباره همین پاسخ را شنید.
امیدوام سه دفعه که این سوال را کردی وآن جواب را شنیدی باور کنی که دروغ واقعیت ندارد.نه حرفش.نه ذکرش ونه خودش.
(از کتاب طوبای محبت3)